درنگ امام (ع) در دادن پاسخ به او براى این بود که استعداد و آمادگى او را براى پذیرش موعظه، و تأثیر عمیق آن را در وجود او مىدانست و بیم داشت که با شنیدن پاسخ، از خوف خدا هوش از سرش برود و جان از قالب تهى کند، از این رو او را به رعایت تقوا دستور داد، و منظور از این ترس از خدا در باره حفظ جانش بود که مبادا بر اثر این پرسش، حادثه ناگوارى براى او رخ دهد.
او همّام بن شریح بن یزید بن مرّة بن عمرو بن جابر بن عوف اصهب بود، که از پیروان و دوستان على (ع) به شمار می رفت و مردى عابد و پارسا بود.
از این رو هنگامى که همّام بىهوش به زمین افتاد و مرد، امیر مؤمنان (ع) فرمود: بدانید به خدا سوگند من در باره او از این حیث بیمناک بودم، و امام (ع) هنگامى پاسخ او را داد که به گفتار آن حضرت بسنده نکرد و جز جواب پرسش خود را نمىخواست.آری همام از امام سؤال کرد که متقین را برای من توصیف کن وچون امام فرمودند:«إتَّقُوا ألله وأحْسِنْ»اواصرار بر معارف بیشتری ورزید واصرار ورزید تا اینکه امام بر بالای منبر رسول الله رفتند ویکی پس از دیگری صفات اهل تقوا را بیان کردند........................